سفارش تبلیغ
صبا ویژن
{ اسفند 1385 - یه حرف نشنیده }
هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، او رابه بلایی بزرگ مبتلا می کند . پس اگر آن بنده راضی گشت، بهره اش نزد خداوند، رضایت است و اگر ناخشنود گشت، بهره اش نزد خداوند، ناخشنودی است [.رسول خدا صلی الله علیه و آله]
ای اهل عالم... منم عاشق شهادت

 

بسم رب الشهداء

اربعین است. چهل روز است هستی داغدار حسین است.چهل روز است هر سبزه

که می روید،هر گل که می شکفد،هرچشمه که می جوشد و حتی خورشید در طلوع و غروب

سوگوار مظلوم قربانگاه عشق است.چهل روز است که انقلاب از زیر خاکستر قلبها شراره می زند.

چهل روز است استبداد بر خود می پیچد و حق در سیمای کودکانی داغدار و دیدگانی اشکبار

 و زنانی سوگوار رخ نموده است.اربعین است.هنگامه برداشت بذری است که در تفدیده ترین روز،در صحرای طف در خاک حاصل خیز کربلا افشانده شد.

نهال نورس اصغر به ثمر نشسته.درخت تناور عبّاس میوه های معطر و ناب صدق و صفا و وفا به رهروان می بخشد.

اربعین است و کاروان به مقصد رسیده است.تیرعشق کارگر افتاده و قلب سیاهی چاک خورده است.

اربعین است.هنگامه کمال خون،باروری عشق و ایثار،چیدن و دوباره روییدن.هنگامه میثاق است و دوباره پیمان بستن و کدامین دست محبت خیز است تا دستی را که چهل روز از گودال به امید فشردن دستی همراه برآمده بفشارد؟کدامین سر سودای همراهی این سر بریده دارد و کدامین همّت ذوالجناح بی سوار را زین خواهد کرد و در کربلایی که امروز به وسعت جهان دامن گسترده،حسین را یاوری و همراهی خواهد نمود؟

 

 


راوی ::: جمعه 85/12/18 ::: ساعت 5:4 عصر
 

بسم رب الشهداء

این روزا روزای جنوبه،بوی جنوب میاد.این روزا جنوب واسه خودش برو بیایی داره.

تو این پست قراره از جنوب بگم.اونایی که قبلاً جنوب رفتن هیچی، خودشون

بهتر می دونن اونجا کجاست.آهای اونایی که تا الان جنوب نرفتین اگه میخواید صفا کنید بسم الله

 ولی خیال نکنید جنوب رفتن مد شده ها، نه،جنوب اصلاً مثل شمال نیست.جنوب جنگل و ویلا نداره

اما تا دلتون بخواد اونجا دریا هست .دریای رملی،دریای آبی،دل دریایی و...

اگر قراره برین جنوب خوب حواستون رو جمع کنین آخه یه چیزایی هست که اونجا خیلی لازمشون دارید.

اگر رفتین حتماً حتماً گوشاتون رو با خودتون ببرید چون خیلی لازمشون دارید.صدای حاج احمد متوسلیان تو صبحگاه دوکوهه شنیدن داره.وقتی از دزفول میگذرید صدای موشکهای 12 متری و بمب ها رو باید بشنوید.وقتی میرین اهواز قرار گاه خاتم(گلف)باید صدای حسن باقری رو که با بی سیم پیام میده بشنوید.وقتی میرین سوسنگرد باید صدای زنجیر تانک ها رو تو کوچه پس کوچه های شهر بشنوید.وقتی میرین طلائیه ،سه راه شهادت زمزمه های آخر بچه ها رو باید بشنوید.تو شلمچه صدای زیارت عاشورای شهدا...

چشماتون رو بیارید چون وقتی میرین هویزه لازمشون دارید  تا وقتی سید حسین علم الهدی با سر و صورت خاک گرفته میاد استقبالتون ببینیدش.باید ببینید جنگ تن و تانک اونجا چه کرده هم تو زمین هم تو هفت آسمون و هفت بهشت.وقتی خرمشهر میرین  تعقیب و گریز کوچه به کوچه رو باید ببینید.جای گلوله های توپ وخمپاره رو تن مسجد جامع،تلاش جهان آرا و بچه های خرمشهر با دست خالی...

خلاصه اگه می خواید برید با رنگ و لعاب دنیا نرید.اونجا یا باید آبی باشید که آسمونی بشید یا خاکی که پر بگیرید .

عطرنبرید اونجا بوی یاس مشامتون رو پر می کنه.

 موبایل نبریدآنتن نداره اونجا.

رادیوی جیبی نبرید.خبری نیست تو شهر.همه خبرا اونجاست.

 قبل از  رفتن تمرین نماز شب خوندن کنید چون شهدا وقتی بیدار میشن واسه نماز شب عمداً پاتون رو لگد می کنند.

التماس دعا

 


راوی ::: جمعه 85/12/11 ::: ساعت 12:51 صبح
 

در آستانه ماه محرم

اعتراف دشمن

دکتر مایکل برانت یکی از معاونان ارشد سازمان سیا در کتابی با عنوان نقشه ای برای جدایی مکاتب  الهی پرده از توطئه بزرگ استکبار جهانی علیه تشیع برداشت و نوشت:«در یک گردهمایی که در حضور مقامات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا)برگزار شد و در آن نماینده ای از سرویس  اطلاعات انگلیس به علت تجارب زیاد این کشور در جوامع اسلامی نیز حضور داشت،این نتیجه حاصل شد که شیعیان بیشتر از دیگر مذاهب اسلامی فعال و پویا هستند.»

وی در همان کتاب آورده است :«در این گردهمایی تصویب شد که روی این مذهب تحقیقات بیشتری صورت گیرد و طبق این تحقیقات برننامه ریزی هایی داشته باشند.به همین منظور 40 میلیون دلار برای آن اختصاص داده شد ... وی در باره راه حلهای متکی بر این تحقیق می نگارد:«این تحقیقات ما را به این نتیجه رساند که به  طور مستقیم نمیتوان با مذهب شیعه رو در رو شدو امکان پیروزی بر آن بسیار سخت است و باید  پشت پرده کار کنیم».

این مقام ارشد سازمان سیا می نویسد : ما برنامه های گسترده ای را برای سیاست های بلند مدت خود  طرح کردیم و یکی از مواردی که باید بر روی آن کار می کردیم فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی بود که هر ساله شیعیان با برگزاری مراسمی این فرهنگ را زنده نگه می دارند . ما تصمیم گرفتیم با

 حمایتهای مالی از برخی سخنرانان و مداحان و برگزار کنندگان اصلی اینگونه مراسم که افراد سود جو و شهرت طلب هستند ، عقاید و بنیان های شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم  و مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم» .

یادمان باشد که این خطر را  شهید فرزانه استاد مطهری اینطور فریاد کردند:

اگر می خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم. باید فکر کنیم که اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می گفت برای من عزاداری کنید،می گفت چه شهاری بدهید؟آیا می گفت: بخوانیدنوجوان اکبر من یا می گفت بگویید :زینب مضطرم الوداع الوداع؟!چه چیزهایی که من امام حسین در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست و کثیف ذلت آور تن ندادم و یک کلمه از این حرفها رانگفتم ،اگر حسین بن علی بود می گفت:... شمر هزار و سیصد سال پیش مرد،شمر امروز را بشناس...».

 


راوی ::: جمعه 85/12/11 ::: ساعت 12:32 صبح
 

اروند آرامتر برو . با تن زخمی پروانه ها مهربان تر باش . مگر نمیبینی چه صبورانه خود را به تو

 می سپارند ، مبادا با ناله هایشان  صفحه خواب را در چشم خواب آلود غفلـت زدگان ورق بزنند.

ارونـــــــد آرام باش . هر چه خروشـــــان تر می شوی خورشیدی ها جسورتر می شوند .

 خورشیدیها در کنار ساحل مشتاق سوزاندن . دریغا چه خموشند و مغرور و غافل . غافل از اینکه آغوش پروانه ها مشتاق تر از آن است که در جواب سوزش فریاد بر آورند .

ارونــــــــــــد اگر نمی توانی از سرمایت بکاهی و پروانه ها قندیل می بندند آرامتر باش.

اروند تنها تو می توانی سوختن در آب را معنی کنی . تنها تو می دانی که پروانه قندیل بسته ای که درآب می سوزد دستش به هیچ جا بند نیست و تنها مفرش پیوستن به دریاست.

پس آرامتر برو

 

یک دریا را یارای پذیرش این همه اقیانوس نیست

 


راوی ::: جمعه 85/12/11 ::: ساعت 12:24 صبح
 

سلام علی آل یاسین

در وصف حاج آقا هیچ نمیتوان گفت، زبان قاصر است . همه کسانی

 که او را می شناختند حرفهایش را شنیدند و همه کسانی که حرفهایش

 را شنیدند می دانند که حاج آقا حرف آخرش را در مراسم تشییع

 باشکوهش زد...........

شاید این شعر وصف حالش باشد:

باشد به میهمانی دلها نیامدی

باشد دوباره حضرت آقا نیامدی

گفتم برای آمدنت گل بیاورند

گل بود و عشق بود ولی ها؟.......نیامدی

می سوختیم در تب پروانگی خویش

وقتی که از حوالی بالا نیامدی

آنقدر چشم پنجره پایید راه را

تا آنکه سوخت خسته و تنها نیامدی

دق کرد و روی دست من افتاد آینه

در آرزوی فصل تماشا نیامدی

یک باردیگر با دل پر سوز من بگو

آقا!بگو که آمده ای یا نیامدی

فریاد می کشم پر ابهام عشق آی

خورشید

ماه

حضرت دریا

نه...........

آمدی

آری مولایمان به رسم حسینی آمد و بر جنازه سرباز راستینش به نماز ایستادو......

 

 


راوی ::: پنج شنبه 85/12/10 ::: ساعت 5:22 عصر
 

 

خبر عروجت را که شنیدم اول از هر کس، به خودم تسلیت گفتم. که هنوزدر اول راه عاشقی مانده ام وبه شمعی همچون تو امیدوار بودم. مزدت را چه زیبا دادند و چه نیکو خلعتی بر قامتت پوشاندند که تنها شهادت بر قامتت راست می آمد و در بستر مردن سزاوار همچون توئی نبود.

 خواستم روایت گر شهداء باشم و تو اولین شهیدی هستی که من روایتش می کنم.  مشق روایتم شدی حاج آقا. چه خوش بود زمزمه ی عاشقانه ات با دوست که در سوزش و تب و تاب می سرودی:

صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

                                     که سر به کوه و بیابان تو داده ای مارا

و چه خوشتر به تفسیر معانی انتظار نشسته بودی و روایتگری مظلومیت و غربت امام زمانت می کردی که اول خود اهل عمل بودی وبعد به دیگران توصیه می کردی .

دیگر طنین صدایت از غفلتمان نخواهد کاست و سخنت جان های خسته مان را نخواهد شوراند ؟ و به کدامین گناه............

 

 

عروج مظلومانه حاج رضا ابوالقاسمی به همراه همسر گرامیشان تسلیت باد

 


راوی ::: پنج شنبه 85/12/10 ::: ساعت 5:10 عصر
 
{ منوی اصلی }
{ آمار بازدید }
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 1
بازدید کل : 66598
{ تا دیدار محبوب }
{ درباره خودم }
اسفند 1385 - یه حرف نشنیده
{ لوگوی وبلاگ من }
اسفند 1385 - یه حرف نشنیده
{ لینک دوستان }
{ آرشیو شده ها }
{ جستجو در وبلاگ }
{ اشتراک در خبرنامه }
 
{ طراح قالب }
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت