اروند آرامتر برو . با تن زخمی پروانه ها مهربان تر باش . مگر نمیبینی چه صبورانه خود را به تو
می سپارند ، مبادا با ناله هایشان صفحه خواب را در چشم خواب آلود غفلـت زدگان ورق بزنند.
ارونـــــــد آرام باش . هر چه خروشـــــان تر می شوی خورشیدی ها جسورتر می شوند .
خورشیدیها در کنار ساحل مشتاق سوزاندن . دریغا چه خموشند و مغرور و غافل . غافل از اینکه آغوش پروانه ها مشتاق تر از آن است که در جواب سوزش فریاد بر آورند .
ارونــــــــــــد اگر نمی توانی از سرمایت بکاهی و پروانه ها قندیل می بندند آرامتر باش.
اروند تنها تو می توانی سوختن در آب را معنی کنی . تنها تو می دانی که پروانه قندیل بسته ای که درآب می سوزد دستش به هیچ جا بند نیست و تنها مفرش پیوستن به دریاست.
پس آرامتر برو
یک دریا را یارای پذیرش این همه اقیانوس نیست