{ ... - یه حرف نشنیده }
خدا در سپاس گفتن را بر بنده‏اى نمى‏گشاید حالى که در نعمت را به روى او ببندد ، و در دعا را بر روى او باز نمى‏کند و در پذیرفتن را بر وى فراز . و در توبه را به روى بنده نمى‏گشاید و در آمرزش را بر وى به‏بندد و استوار نماید . [نهج البلاغه]
ای اهل عالم... منم عاشق شهادت
تو از یک سیب سرخ شروع شدی.از یک درخت
از باغی که از یک بهشت جدا شده بود.
چقدر حرف...
تو از یک حرف شروع شدی.از دهان قاصدکی زیبا .قاصدکی ره گم کرده که از آن سوی یک کهکشان مهربانی آمده بود.
یک سیب و یک حرف...
چه سرمایه زیبایی داری...
چه شروعی...
یک سیب و یک حرف...
سیب را به دو نیم کردی.یک نیم به من دادی. بی قرارت شدم...
یک نیم را به دریا سپردی. چقدر رود به دنیا آورد. چقدر ماهی .چقدر قایق.
چه خوب است یک قایق سهم من و تو باشد.
چه خوب است اگر بیایی تا به سمت آوازهای بکر پارو زنان برویم.
چه خوب است اگر برای شبهای بلند من کمی خورشید بیاوری...
چه خوب است از فراسوی باران بیایی تا مرا از خوابی هزاره بیدار کنی.
آنوقت تا آخرین لحظه حیات در میان ستاره ها قدم می زنم و برایشان از تو و پایان سرخت می سرایم...
راوی ::: دوشنبه 86/9/19 ::: ساعت 12:35 صبح
 
{ منوی اصلی }
{ آمار بازدید }
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 2
بازدید کل : 67212
{ تا دیدار محبوب }
{ درباره خودم }
... - یه حرف نشنیده
{ لوگوی وبلاگ من }
... - یه حرف نشنیده
{ لینک دوستان }
{ آرشیو شده ها }
{ جستجو در وبلاگ }
{ اشتراک در خبرنامه }
 
{ طراح قالب }
مرکز نشر فرهنگ شهادت
مرکز نشر فرهنگ شهادت